دستت را بگذار روی قلبم ام
طپش در دست تو ست
با تو بودن اوج است
سرا پا عشق
دست هایت را دوست دارم
بویی ترا می دهند
نفس هایت را دوست دارم
بوی زنده گی را می دهند
صدایت بوی صداقت می دهد
بوی عشق ِ بوی همیشگیی لاانتهای
من حسودم ِ بالا تر از حسود
حسود خود
حسود این همه عشق
امینه
بهشت بهانه است
دوزخ سراب
جسم من خاک خواهد شد
خوراک کرمک ها
گودال قبر ِ
دری ندارد سوی دنیایی دیگر
بعد از مرگ زندانی استم
تا ابد ِ زندانی خاک
شاید نبیره ای بپرسد
مادر کلان چه رنگی بود؟
بعد ....تمام
من تمام ام ِ تمام....
امینه ابهر
تاریخ : دوشنبه 97/6/5 | 9:43 صبح | نویسنده : AminaAbhar | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.